بستر پاهیز
هنگام رخت بستن تو ناتوان شدم رفتی و بی تو زار وحزین وخزان شدم
در تنګ نای بستر پاهیز درد ها یک فصل زرد خاطره را میزبان شدم
از درد و هم شکنجه ای دوری روی تو دریای اشک را به خدا پاسبان شدم
در صفحه ای کتاب ، غمم زد رقم مرا عنوان متن درد و غم جاودان شدم
طرح غمین فګند فراقت چه ناګهان عمری اسیر این دل بی آشیان شدم